کتاب نورثنگر آبی که “جین آستین” نوشتن آن را از سال 1794 شروع کرده بود،
سال ها انتشار نیافت تا این که یک سال پس از مرگِ او یعنی در سال 1818 برای
اولین بار منتشر شد. “جین آستین” در این رمان به روایت زندگی دخترکی می پرداز
د که حس می کند تمام عمر فریب خورده و حالا به خاطر تجربه های فراوانی که به
دست آورده، فهمیده که دنیای اطرافش خیلی واقعی تر از دنیای رمان هاست!!!
داستان در مورد دختری به نام “کاترین مورلند” می باشد که بسیار ساده دل و مهربان
است و بیش تر وقت خود را صرف مطالعه ی کتاب می کند. کاترین علاقه ی زیادی به
رمان های ترسناک دارد و همواره خودش را به جای شخصیت های این رمان ها می گذارد.
چندی بعد وقتی دخترک از کلبه ی روستایی اش به دنیای شلوغ و پر رمز و راز شهری
بزرگ سفر می کند، با افرادی رو به رو می شود که با آدم های رمان های مورد علاقه اش
بسیار متفاوت هستند. او دائماً در حال مقایسه ی این آدم ها با شخصیت های
کتاب هاست و وقتی متوجه می شود که دنیای واقعی با دنیای رمان ها خیلی فرق دارد،
در می یابد که زندگی آن قدرها هم ساده نیست. این بانوی نویسنده ی انگلیسی که
آثارش بیش از دویست سال به عنوان پر خواننده ترین کتاب های دنیا شناخته می شوند،
کتاب حاضر را به گونه ای نگارش کرده که همه نوع سلیقه ای از خواندن آن لذت می برد.
جملات زیبا از کتاب نورثنگر آبی
هیچ مردی از این ناراحت نمی شود که کسی از زن محبوبش تعریف و تمجید کند. خود آن زن است که می تواند این را به ناراحتی برای مردش تبدیل کند.
اگر ماجراجویی ها به سراغ بانویی جوان در روستای خودش نیامدند، او باید در دنیای بیرون به دنبال آن ها برود.
هر احساسی را باید تابع عقل کرد.
تسلیم شدن بدون اعتقاد، معنی‌اش تفاهم نیست.
نفست را بگیر تا بتوانی آتشت را فوت کنی.
در هر دل‌بستگی و علاقه‌ای هم قدردانی وجود دارد و هم خودبینی.
اگر فکر آدم به‌سرعت خوانده شود لطفی ندارد، حتی باعث تأسف است.
در هر شخصیتی نوعی گرایش به چیزهای بد وجود دارد، نوعی عیب و نقص مادرزاد که حتی با بهترین تعلیمات هم از بین نمی‌رود.
© کليه حقوق محصولات و محتوای اين سایت متعلق به مدیر سایت می باشد و هر گونه کپی برداری از محتوا و محصولات سایت پیگرد قانونی دارد.
