عوضیها از چند ترفند کثیف برای آزردن قربانیهایشان استفاده میکنند. عبارتهای وحشتناک زیر را که برگرفته از ایمیلهایم هستند ملاحظه کنید: تلنگر زدن به گوش. داد زدن. همکاری که بهگرمی لبخند میزند و در عین حال در گوش او زمزمه میکند: «تو بازندهای. من تو را به زانو در خواهم آورد.» رفتارِ یک عوضیِ پرخاشگر منفعل با انسانها چنانکه گویی نامرئیاند و نادیده گرفتن درخواستهایشان. صرفا دعوت کردن «نورچشمیها»یش به مهمانی تعطیلات در دفترش. «در پنج دقیقه پنج بار» صحبتهای گوینده را قطع کردن. پرسیدنِ اینکه «هنوز این مزخرفات را تمام نکردهای؟» برپا کردن جلسات کاری اجباری در روزهای تعطیل. نیش و کنایه زدن به آن خانم همکار به سبب سختکوشیاش. چشمغره رفتن، اسم گذاشتن روی بقیه، «اول صبحی قیافه گندی» به خود گرفتن، مسخره کردن دایمی، و هر چیزی را مسئله مرگ و زندگی دانستن و از کاه کوه ساختن. پیش روی همکارانش چاپلوسی و تملق میکند، اما پشت سرشان دروغهای رذیلانهای پخش میکند. به دلیل اینکه یکی از کارکنان پانزده دقیقه زودتر سر کار رسیده است گزارش مینویسد. به دلیل اینکه آب برای کولر دفترش با تأخیر رسیده است از کوره درمیرود. در طول هشت سال فقط یک بار از آن کارمند تعریف میکند. تقریباً در هر جملهای از کلمات رکیک استفاده میکند. وقتی عصبانی میشود مثل دارت ویدر(۱۶) نفس میکشد. کارکنانش را تلفنی اخراج میکند و به بقیه همکارانش هم اصرار میکند که این کار را انجام دهند. به همکارش میگوید که مشتریان به او ترحم میکنند چون «چشمهای غمگینی» دارد. پشت سر یک مشتری او را «هرزه زشتی» که «لباسهای پارهپوره» میپوشد مینامد. سیگار کوچکی را به طرف همکارش پرتاب میکند. همکار دیگرش را نیشگون میگیرد و دستهایش را گاز میگیرد و «کبود میکند». افسوس که احتمالاً این مثالها با توجه به گسترش چشمگیر کارهای بیادبانه و تحقیرآمیزی که این روزها در داستانهای رسانههای سنتی و اجتماعی میشنوید، شما را شوکه نمیکنند. با این حال، بدون شواهد تصویری، بخشی از این جنون هنوز هم تصنعی یا بهشدت اغراقآمیز به نظر میرسد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.